Alper TAN

Tüm Yazıları

Analiz-ترکیه، کانون ساختار جدید قدرت جهانی: شکل‌گیری نظم نوین جهانی از بستر استانبول

15 Mayıs 2025
h4 { font-size: 24px !important; } Print Friendly and PDF

در روزهای اخیر، نظام بین‌الملل به‌سان یک صفحه شطرنج پیچیده درآمده است که در مرکز آن، بازیگری قرار دارد که حرکات را با مهارت و درایت راهبری می‌کند: جمهوری ترکیه.

در طیف گسترده‌ای از بحران‌های ژئوپلیتیکی از غزه تا اوکراین، از کشمیر تا سوریه، نقش‌آفرینی ترکیه صرفاً به‌عنوان میانجی‌گر محدود نمانده، بلکه در مقام یک کنشگر پیشرو، نماد امید و معمار صلح جلوه‌گر شده است. مشارکت فعال آنکارا در گفت‌وگوهای حماس و ایالات متحده، میانجی‌گری در فرآیند آتش‌بس میان پاکستان و هند، تنظیم مواضع سوریه و لبنان در برابر اسرائیل، ایفای نقش تسهیل‌گر در روند صلح روسیه و اوکراین و حتی در نقطه عطف تاریخی انحلال گروه پ.ک.ک، موجب قدردانی گسترده از سوی دولت‌ها، رهبران و افکار عمومی جهانی شده است.

این تحولات پرسشی بنیادین را پیش روی ناظران قرار می‌دهد: ترکیه این سطح از تأثیرگذاری و ابتکار عمل را چگونه و از کجا به دست آورده است؟

تحلیل‌گران و اندیشمندان سیاسی باید به‌دقت به این پرسش بیندیشند، چرا که با پدیده‌ای مواجهیم که صرفاً به بازتعریف جایگاه یک دولت محدود نمی‌شود، بلکه بازتابی از فرایند احیای نقش تاریخی یک ملت در نظم نوین جهانی است.

اوج دیپلماسی: میانجی‌گری قابل اعتماد جمهوری ترکیه

رهبری جهانی ترکیه در روزهای اخیر، نه حاصل یک رویداد تصادفی، بلکه نتیجه سال‌ها برنامه‌ریزی راهبردی و تحقق یک چشم‌انداز سیاسی بلندمدت است. قدردانی متقابل ایالات متحده آمریکا و جنبش حماس از نقش‌آفرینی ترکیه در تسهیل توافق اخیر میان دو طرف، صرفاً یک واکنش دیپلماتیک سطحی تلقی نمی‌شود، بلکه بازتاب روشنی از موضع‌گیری منصفانه، بی‌طرفانه و استوار آنکارا در روند تحولات منطقه‌ای است.

ترکیه که برای توقف خون‌ریزی در نوار غزه بی‌وقفه تلاش کرده و همواره مدافع حقوق مشروع ملت فلسطین در مجامع بین‌المللی بوده است، تنها در جایگاه یک میانجی‌گر ظاهر نشده، بلکه به پلی اخلاقی و وجدانی میان طرف‌های درگیر نیز مبدل شده است. تصریح جنبش حماس مبنی بر این‌که «بدون حمایت ترکیه، دستیابی به این توافق ممکن نبود»، و پذیرش ضمنی این واقعیت از سوی مقامات ایالات متحده، گویای جایگاه رو‌به‌توسعه ترکیه در معادلات سیاست جهانی است.

در بحران اخیر میان پاکستان و هند نیز شرایط مشابهی مشاهده می‌شود. در حالی که تشدید تنش در منطقه کشمیر، دو قدرت هسته‌ای را تا آستانه جنگ پیش برده بود و جامعه جهانی در نگرانی به سر می‌برد، نقش‌آفرینی ترکیه بار دیگر برجسته شد. پس از اعلام توافق آتش‌بس، دولت پاکستان از نقش سازنده ترکیه صراحتاً تشکر کرد. این قدردانی صرفاً به‌دلیل دعوت طرفین به گفت‌وگو نبود، بلکه نتیجه ارائه یک چشم‌انداز راهبردی از سوی ترکیه برای صلح پایدار در منطقه بود. برجسته شدن ترکیه به‌عنوان کنشگری «بی‌طرف اما تأثیرگذار» در این بحران، بار دیگر حاکی از آن است که نقش آنکارا از سطح منطقه‌ای فراتر رفته و اکنون در قامت یک قدرت تأثیرگذار جهانی ظاهر شده است.

معمار صلح در خاورمیانه: معادله سوریه، لبنان و اسرائیل

در شرایطی که سوریه و لبنان طی سال‌های متمادی در معرض حملات و تجاوزات نظامی اسرائیل قرار داشته‌اند، مداخله قاطع و سنجیده جمهوری ترکیه نقطه عطفی در معادلات منطقه‌ای محسوب می‌شود. موضع‌گیری صریح آنکارا علیه سیاست‌های تجاوزکارانه اسرائیل، نه تنها در قالب بیانیه‌های دیپلماتیک باقی نماند، بلکه با اعمال فشار مؤثر در عرصه‌های میدانی و مذاکرات سیاسی، رویکردی اصول‌محور و قاطعانه را به نمایش گذاشت. قدردانی آشکار دمشق و بیروت از نقش ترکیه، نمودی عینی از موفقیت سیاست خارجی فعال و متوازن آنکارا در سطح منطقه‌ای است.

ترکیه با اتخاذ گام‌هایی در راستای عادی‌سازی روابط با دولت دمشق و مدیریت هم‌زمان تعاملات خود با سایر بازیگران مهم منطقه‌ای نظیر جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه، روندی از دیپلماسی متوازن و چندجانبه‌گرایانه را در پیش گرفت. این تحولات، صرفاً در چارچوب یک دستاورد نظامی یا سیاسی محدود نمی‌شود، بلکه نمایانگر تحقق اصل بنیادین سیاست خارجی ترکیه مبنی بر این‌که «در صلح عادلانه، هیچ طرفی بازنده نخواهد بود» می‌باشد.

اما راز موفقیت ترکیه در این فرآیند چه بود؟

نخست، پیوندهای تاریخی. ترکیه با سوریه و لبنان پیوندهایی تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی دارد که سابقه آن به بیش از یک هزار سال بازمی‌گردد. دوم، قاطعیت سیاسی. در حالی‌که بخش عمده‌ای از کشورهای غربی در برابر اقدامات تهاجمی اسرائیل سکوت اختیار کردند، آنکارا با شجاعت تمام از حقوق مشروع ملت‌های منطقه دفاع کرد. سوم، خرد راهبردی. ترکیه با حضور مؤثر در هر دو عرصه دیپلماسی و میدانی، بدون حذف هیچ‌یک از بازیگران و بدون تسلیم در برابر فشارها، توانست توازن مطلوبی را در این معادله برقرار سازد.

چنین رویکردی، بی‌تردید شایسته یک بازیگر پیشتاز و مسئولیت‌پذیر در نظام بین‌الملل معاصر است.

نقش محوری استانبول در روند صلح روسیه و اوکراین

در حالی‌که جنگ روسیه و اوکراین تبعاتی گسترده بر امنیت بین‌المللی و ساختار اقتصاد جهانی برجای نهاده است، مطرح شدن شهر استانبول به‌عنوان کانون مذاکرات صلح، نویدبخش دوران طلایی دیپلماسی برای جمهوری ترکیه است. اعتماد ابرازشده از سوی بازیگران کلیدی این بحران، از جمله روسیه، اوکراین و حتی ایالات متحده، نسبت به میانجی‌گری ترکیه، ادامه منطقی اعتمادسازی حاصل از «مبادرت غلات دریای سیاه» به‌شمار می‌رود. پیام رئیس‌جمهور رجب طیب اردوغان مبنی بر «آمادگی کامل ترکیه» نیز نه‌فقط یک اظهار ادب دیپلماتیک، بلکه اعلان رسمی آمادگی کشور برای برعهده‌گیری مسئولیتی تاریخی در مسیر صلح جهانی است.

اما ترکیه در این روند چه نقشی ایفا کرد؟

نخست، به‌عنوان میانجی‌گری بی‌طرف اما مؤثر، اعتماد هر دو طرف منازعه را جلب نمود. دوم، با حفظ کانال‌های ارتباطی فعال با هر دو کشور روسیه و اوکراین، مسیر گفت‌وگو را در شرایطی دشوار هموار ساخت. سوم، با نمایش یک رهبری مسئولانه در سطح جهانی، اقداماتی ملموس جهت کاهش پیامدهای ویرانگر جنگ اتخاذ کرد.

در این میان، استانبول تنها یک بستر جغرافیایی برای نشست‌ها نبوده، بلکه در حال تبدیل شدن به پایتخت نمادین صلح، امید و نظم نوین جهانی است. چنین جایگاهی، بازتابی از ظرفیت فزاینده ترکیه در معماری دیپلماسی معاصر و نقش آن به‌عنوان یک قدرت میانه‌رو با قابلیت اثرگذاری جهانی است.

پایان پ.ک.ک: پیروزی صلح داخلی جمهوری ترکیه

شاید چشمگیرترین تحول اخیر، اعلام انحلال پ.ک.ک پس از نیم‌قرن فعالیت‌های مسلحانه و تروریستی باشد. ابراز قدردانی حزب دموکراسی خلق‌ها (DEM) و رهبران فکری جامعه کرد از دولت، تنها یک رویداد سیاسی نیست؛ بلکه نشانه‌ای روشن از تحقق هدف بنیادین «ترکیه‌ای عاری از ترور» است. این دستاورد، فراتر از خاموشی سلاح‌ها، بیانگر احیای برادری تاریخی میان ترک‌ها و کردها و تجلی پیروزی باور به آینده‌ای مشترک است.

اما این دستاورد چگونه محقق شد؟

جمهوری ترکیه، در حالی‌که مبارزه‌ای قاطع و پیوسته را علیه ساختارهای تروریستی پ.ک.ک دنبال می‌کرد، هم‌زمان به شنیدن مطالبات مشروع و مدنی جامعه کرد نیز اهتمام ورزید. اگرچه فرایند «راه‌حل» در سال‌های 2013 تا 2015 به سرانجام نرسید، اما روح آن مجدداً در گفتمان سیاسی کشور جان گرفت. فراخوان رئیس حزب حرکت ملی، دولت باهچلی، برای سخنرانی عبدالله اوجالان در مجلس ملی، همراه با رویکرد مشارکت‌جویانه حزب عدالت و توسعه در چارچوب چشم‌انداز «قرن ترکیه»، و نیز همراهی سازنده حزب DEM، زمینه‌ساز این تحول تاریخی شد.

ترکیه در این مسیر نه از مواضع اصولی خود عدول کرد و نه دچار خودبزرگ‌بینی سیاسی شد؛ بلکه با تکیه بر عدالت، تدبیر و اراده ملی حرکت نمود. این روند، گواهی است بر ایمان راسخ یک ملت به وحدت در عین کثرت، و ظرفیت آن برای ساختن آینده‌ای مبتنی بر همزیستی، امنیت و عدالت.

منشأ قدرت ترکیه: چشم‌انداز، اراده، ملت و دولت ریشه‌دار

اکنون باید به پرسش بنیادین پرداخت: ترکیه این جایگاه رهبری و قدرت ژئوپلیتیکی را از کجا کسب کرده است؟ پاسخ در چهار واژه کلیدی نهفته است: چشم‌انداز، اراده، ملت و دولت ریشه‌دار.

  • چشم‌انداز (ویژن):

ترکیه در طی دو دهه گذشته، سیاست خارجی‌ای مستقل، چندبُعدی و سازنده را بنیان نهاده است. از آفریقا تا آسیا، از خاورمیانه تا اروپا، به‌عنوان کنشگری فعال و مؤثر ظاهر شده و نه‌تنها منافع ملی خود، بلکه صلح و ثبات جهانی را نیز در اولویت قرار داده است.

  • اراده (کارآمدی و پایداری):

ترکیه تحت فشار هیچ قدرت خارجی، اعم از ایالات متحده یا سایر بازیگران بین‌المللی، به حاشیه رانده نشد. مسیر خود را با اتکا به ظرفیت‌های بومی و اعتماد به نفس ملی ترسیم کرد. توسعه پهپادها (SİHA)، رشد صنعت دفاعی، طرح‌های راهبردی در حوزه انرژی و تحرکات مؤثر دیپلماتیک، نمودهای بارز این اراده ملی هستند.

  • ملت:

منبع اصلی قدرت ترکیه، اراده متحد ۸۵ میلیون شهروند آن است. ملتی که در شب ۱۵ جولای با ایستادگی در برابر کودتا، در برابر حملات اقتصادی تاب آورد و در مبارزه با تروریسم، همواره پشت دولت و رهبری کشور ایستاد. این روحیه مقاوم و انسجام اجتماعی، عامل بنیادین صعود ترکیه به مقام یک بازیگر جهانی بوده است.

  • دولت ریشه‌دار:

دولت ترکیه بر میراثی تاریخی به قدمت ۱۶۰۰ سال استوار است. از دوران امپراتوری‌های بزرگ تا عصر جمهوریت، این دولت پیوسته در حال نوسازی و نهادینه‌سازی خود بوده است. پس از فتوحات سلطان محمد فاتح، ساختار دولت، قوامی نهادی و اقتداری تمدنی یافت که در بُعد آشکار و پنهان ادامه دارد. در کنار ساختار رسمی حاکمیت، نوعی «دولت نامرئی» با زیرساخت‌های معنوی و میراث تاریخی شکل گرفته است که در اقصی نقاط جهان، از میان ملت‌ها و فرهنگ‌ها، همچنان پیروان و دلباختگان تمدن عثمانی و راه آن را در دل‌ها زنده نگه داشته است.

به بیان دیگر، قدرت ترکیه تنها متکی بر ابزارهای مادی نیست، بلکه در لایه‌های عمیق تاریخی، فرهنگی و معنوی نیز ریشه دارد؛ و این همان چیزی است که آن را به یک قدرت متمایز در نظم جهانی امروز بدل ساخته است.

«جهان نو» در استانبول بنیان نهاده می‌شود

رشد و ظهور دوباره ای ترکیه، نه حاصل یک تصادف، بلکه نتیجه تولدی دوباره برای یک ملت، تجلی دوراندیشی یک رهبری، و نماد عزم خلل‌ناپذیر یک دولت است. کشوری که معمار صلح در غزه، آتش‌بس در کشمیر، آرامش در سوریه و لبنان، امید در اوکراین و برادری در ترکیه بوده، اکنون آماده پیشگامی در نظم نوین جهانی است. حتی رسانه‌های بین‌المللی نیز بر این واقعیت صحه می‌گذارند: «اردوغان قدرت خود را در سیاست جهانی به اوج رسانده است

به صدای اقلیتی پرهیاهو که در داخل کشور، با نفوذ اندک اما صدایی بلند، بر طبل یأس می‌کوبند و تخم تفرقه می‌پراکنند، گوش نسپارید. این عناصر حاشیه‌ای، دشمنان دولت، ملت و اسلام هستند که همواره در همکاری با غرب، در پی ضربه زدن به باورها و هویت تاریخی این سرزمین بوده‌اند. گروه‌هایی که پیرامون حزب جمهوری‌خواه خلق (CHP) گرد آمده‌اند نیز دیر یا زود در برابر قدرت نوین دولت و اراده ملت سر تعظیم فرود خواهند آورد؛ چراکه تکیه‌گاه غربی آنان، به پایان راه رسیده و منابع حمایتی‌شان در حال از میان رفتن است.

خواهشمندیم تحولات پیش رو را نیز به دقت دنبال کنید؛ چرا که این تنها پیروزی یک کشور نیست، بلکه ظفر عدالت، صلح و انسانیت است. ترکیه امروز نه‌فقط در منطقه، بلکه در مقیاس جهانی به فانوس امید بدل شده است. این نور از استانبول بر جهان می‌تابد و این فروغ هرگز خاموش نخواهد شد؛ زیرا این ملت، همچنان در حال نگاشتن تاریخ است.

آلپر تان
12 می 2025

Tüm hakları SDE'ye aittir.
Yazılım & Tasarım OMEDYA