Alper TAN

Tüm Yazıları

آمریکا، اسرائیل و اروپا شکست خوردند، حماس و قدرت پشت سر آن در حال پیروزی است-Analiz

06 Ekim 2025
h4 { font-size: 24px !important; } Print Friendly and PDF

دو سال از آغاز «طوفان الاقصی» می‌گذرد. در غزه ۶۵ هزار شهید داده شده است، اسرائیل در حال فروپاشی است، آمریکا منزوی می‌شود، مسلمانان متحد می‌گردند و نظم ظالمانه‌ی بین‌المللی در حال فروپاشی است. چگونه؟

از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ که طوفان الاقصی آغاز شد، پیوسته تأکید کرده‌ایم که این جنگ، جنگ «حماس – اسرائیل» نیست؛ بلکه «قدرت»ی که پشت سر حماس ایستاده با «قدرت»ی که پشت اسرائیل قرار دارد می‌جنگد. هر جنگی اهداف سیاسی، نظامی و دیگر اهداف دارد. بدون شناخت این اهداف، تحلیل‌ها گمراه‌کننده خواهد بود. اگر این جنگ را صرفاً به‌عنوان جنگ حماس و اسرائیل ببینید، ممکن است بگویید: «غزه با خاک یکسان شد، حماس ۶۵ هزار شهید داد، ۱۲۵ هزار زخمی دارد، اسرائیل پیروز است

اما اهداف این جنگ بسیار بزرگ‌تر از این بود. هدف، شکستن تصور «قدرت شکست‌ناپذیر» اسرائیل و نشان دادن «قابل شکست بودن» آن، ابتدا منزوی‌سازی و سپس تجزیه‌ی اسرائیل، مختل کردن و محدود ساختن حمایت جهانی از آن، تحت‌تأثیر قرار دادن روابط آمریکا، کشورهای اروپایی و سایر دولت‌های حامی اسرائیل برای «انزوای» آن، بی‌اعتبار کردن افسانه‌ی «ابرقدرت مهارنشدنی» آمریکا و در نهایت، فروپاشی و پایان دادن به «نظام بین‌المللی مدرن» پس از جنگ جهانی دوم بود. یکی دیگر از اهداف مهم، اتحاد دوباره‌ی مسلمانانی بود که دو قرن پراکنده مانده‌اند.

غزه، جبهه‌ی کوچک یک جنگ بزرگ

غزه صحنه‌ی «درگیری‌های داغ» این جنگ بزرگ است و به همین دلیل توجه جهانی عمدتاً بر آن متمرکز شده است. با این حال، غزه تنها یک جبهه‌ی کوچک از جنگی بسیار گسترده‌تر است. هم‌زمان، یک «جنگ سایبری» وحشتناک در سراسر جهان در جریان است. از سوی دیگر، یکی از جنگ‌های مهم دیگر، «جنگ ادراکی» است.

آمریکا و اسرائیل جنگ روانی را باختند

تصورات و برداشت‌ها درباره‌ی دولت‌ها، نهادها و شخصیت‌ها جایگاه آن‌ها را در جامعه و جهان تعیین می‌کند. دولت‌ها با سیاست‌ها، گفتار، رسانه‌ها، دیپلماسی و روابط عمومی، تصویر خود را شکل می‌دهند. از این رو، رسانه‌های سنتی و شبکه‌های اجتماعی در شکل‌دهی به ادراک‌ها نقش مؤثری دارند.

اگر از افراد آگاه در این زمینه بپرسیم: «در سراسر جهان، کدام کشور در حوزه‌ی خبرگزاری‌ها، رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و صنایع شکل‌دهنده‌ی ادراک همچون سریال، سینما و سرگرمی‌ها بیشترین تأثیر را دارد؟» بیشتر مردم خواهند گفت: «اسرائیل» یا «آمریکا». این پاسخ تا همین اواخر درست بود، اما دیگر نه. چگونه؟

در جنگ افغانستان که از ۲۰۰۱ آغاز شد و ۲۰ سال ادامه یافت، ۳.۶ میلیون نفر شهید شدند که بیش از ۱۰۰ هزار نفر از آن‌ها کودک بودند. بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۵، نزدیک به یک میلیون نفر در سوریه کشته شدند. در جنگ روسیه و اوکراین که از سال ۲۰۲۲ ادامه دارد، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، می‌گوید روزانه به‌طور میانگین از هر دو طرف حدود هزار نفر کشته می‌شوند. در سخنرانی دیگری ترامپ گفت که از هر دو طرف ۱.۷ میلیون نفر کشته شده‌اند. هرچند این ارقام تنها برآورد هستند، اما وسعت ویرانی جنگ را نشان می‌دهند. با این حال، نکته‌ای که می‌خواهیم برجسته کنیم چیز دیگری است.

چرا جنگ اوکراین در صدر اخبار نیست، اما غزه همواره تیتر اول است؟

اوکراین، چه در سطح دولت و چه در سطح جامعه، کشوری است که یهودیان در آن نفوذ قابل‌توجهی دارند. رئیس‌جمهور فعلی، زلنسکی، نیز یهودی است. جنگ‌های غزه و اوکراین طی دو سال گذشته هم‌زمان ادامه داشته‌اند. از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، طوفان الاقصی تاکنون، موضوع اصلی در سراسر جهان نسل‌کشی اسرائیل در غزه بوده است، در حالی که جنگ اوکراین در رده‌های پایین‌تر اخبار قرار دارد. این در حالی است که جنگ غزه در خاورمیانه و جنگ اوکراین در قلب اروپا جریان دارد. جنگ غزه اروپا را بیش از جنگ اوکراین که در آغوشش جریان دارد می‌سوزاند.

اسرائیل و آمریکا با وجود تمام تلاش‌های خود نتوانستند غزه را از صدر اخبار پایین بکشند و اوکراین را به صدر برسانند. این تحول بسیار مهمی است و به‌روشنی نشان می‌دهد که غرب، جنگ روانی را باخته است.

اسرائیل و غرب برتری «جنگ روانی» خود را از دست دادند

در پشت اسرائیل، صاحبان نظام بین‌المللی مدرن قرار دارند. در پشت حماس اما کسانی هستند که می‌خواهند این نظام را نابود کرده و به جای آن نظم عادلانه‌تری را بنا کنند. کسانی که قرار است «نظم جدید» را تأسیس کنند، «جنگ‌های روانی» را با موفقیت چشمگیری پیش می‌برند. آنان جهان غرب را با استفاده از ابزارهای جنگی خودشان هدف قرار می‌دهند. دولت‌های غربی با وجود در اختیار داشتن رسانه‌های سنتی قدرتمند و شرکت‌های بزرگ شبکه‌های اجتماعی، نمی‌توانند حقیقت آنچه در غزه می‌گذرد را پنهان کنند. این یکی از مهم‌ترین نقاط جنگ جهانی جدید است.

قدرت جدید در آسمان‌های اروپا و آمریکا

پهپادهای «ناشناس» که به‌طور مداوم در آسمان‌های آمریکا و اروپا پرواز می‌کنند و معلوم نیست متعلق به چه کسی هستند، خواب را از چشمان مردم و پایتخت‌هایشان ربوده‌اند. ترس و ناتوانی در این زمینه هر روز عمیق‌تر می‌شود. این مسئله بازتابی از شیوه‌های جنگی امروز است. قدرت جدید بدون خون‌ریزی می‌جنگد؛ به بیان دیگر، «بدون ورود به جنگ مستقیم و گرم، پیروز می‌شود

جهان غرب نه تنها در میدان‌های نبرد، بلکه در عرصه‌ی سایبری نیز شکست می‌خورد

هر روز هزاران حمله‌ی سایبری در جهان رخ می‌دهد. عده‌ای به شکلی که گویی در حال آموزش دادن به غرب درباره‌ی علم، نوآوری و فناوری هستند – حوزه‌هایی که غرب همواره به آن‌ها افتخار می‌کرد – عملیات انجام می‌دهند و در واقع با آنان تمسخرآمیز برخورد می‌کنند. مانند گربه‌ای که با موش بازی می‌کند.

سلاح‌های مرگبار!

قدرت جدیدی که علیه نظام قدیم مبارزه می‌کند، در زمینه‌ی تولید سلاح‌های دفاعی و تهاجمی با قدرت تخریبی بالا نیز از کشورهای غربی پیشی گرفته است. در این مقاله نمی‌خواهیم وارد جزئیات این موضوع شویم، اما در آینده این حقیقت آسان‌تر درک خواهد شد.

۶ فبروری و ۷ اکتبر!

در زلزله‌ی ۶ فبروری ۲۰۲۳، ۱۱ شهر ما با خاک یکسان شدند. وسعت جغرافیایی منطقه‌ای که به ویرانه تبدیل شد، ۹۵۸ برابر بیشتر از غزه بود. منطقه‌ی تخریب‌شده در زلزله ۶ فوریه ۳۵۰,۰۰۰ کیلومتر مربع بود، در حالی که کل غزه تنها ۳۶۵ کیلومتر مربع است. در زلزله ۶ فوریه، تعداد جان‌باختگان تقریباً برابر با تعداد شهدا در غزه بود.

چیزهایی که اعداد نمی‌توانند بیان کنند!

بله، در غزه ۶۵ هزار انسان بی‌گناه شهید شدند و شهرها به ویرانه تبدیل شدند. اگر از منظر اعداد و ریاضیات به موضوع نگاه کنیم، وضعیت این‌گونه است. اما ریاضیات همه‌چیز نیست و موضوعاتی وجود دارند که نمی‌توان آن‌ها را با اعداد سنجید. از این منظر باید با دیدی جامع‌تر نگاه کنیم.

زیان‌ها و دستاوردها

شهدا را البته نمی‌توان بازگرداند. اندام‌های از دست‌رفته‌ی مجروحان و جانبازان را هم نمی‌توان جایگزین کرد. اما شهرهایی که به ویرانه تبدیل شده‌اند را می‌توان ظرف ۵ سال از نو ساخت، آن هم بسیار بهتر از گذشته. جمعیت غزه می‌تواند از قبل نیز بیشتر شود. یعنی غزه می‌تواند آنچه را از دست داده است، به نوعی جبران کند.

پس اسرائیل و حامیانش چه به دست آوردند و چه از دست دادند؟

اسرائیل و حامیانش با ریختن میلیون‌ها تُن بمب، ده‌ها هزار بی‌گناه را کشتند و ساختمان‌های غزه را ویران کردند. آن‌ها تنها غزه را ویران نکردند. اسرائیل با آن بمباران‌ها، «ارزش‌های غربی» که از انقلاب فرانسه ۱۷۸۹ به وجود آمد و نظام سازمان ملل متحد که پس از جنگ جهانی دوم تأسیس شد را نیز به ویرانه تبدیل کرد. به لطف نتانیاهو، اکنون تمامی ارزش‌های «جهان‌شمول(!)» که غرب تولید و از آن‌ها دفاع کرده و برتری خود را بر اساس آن‌ها بنا نهاده بود، نابود شده‌اند. مانند مشرکان دوران جاهلیت که بت‌های خمیری را که ساخته بودند، در هنگام گرسنگی می‌خوردند، جهان غرب نیز با حمایت از نسل‌کشی در غزه «ارزش‌هایی» را که به داشتن‌شان می‌بالید، بلعید. از این پس چیزی برای دفاع باقی نمانده است. یعنی اسرائیل و کل غرب، تمام ارزش‌های خود را از دست داده‌اند. این بزرگ‌ترین زیان آن‌هاست. غربی که «برابری و عدالت» را تبلیغ می‌کرد، به دولت‌های راهزن و «مدافع نسل‌کشی» تبدیل شده است.

در کنار این، برتری‌های خود در زمینه‌های اقتصاد، تولید، تجارت و مزایای سیاسی را نیز به سرعت از دست می‌دهند و از این پس این روند سریع‌تر نیز خواهد شد.

اسرائیل و جهان غرب چه به دست آوردند؟

در جهانی با جمعیتی ۸ میلیارد نفری، دشمنی و نفرت ۷ میلیارد انسان را به دست آوردند. در درون خود نیز قطب‌بندی، شکاف و دشمنی را کسب کردند.

حماس و فلسطین چه به دست آوردند؟

حماس و فلسطین، جنگ شرافت را پیروز شدند. عشق و همدلی ۷ میلیارد انسان را به دست آوردند. دل کسانی را که آن‌ها را «تروریست» می‌پنداشتند به دست آوردند. نشان دادند که چگونه گروهی اندک از مؤمنان با صبر و تلاش می‌توانند پیروزی‌ها و فتح‌های بزرگی به دست آورند. لذت اثبات این حقیقت را چشیدند که ارزش‌های واقعی و مقدس چگونه می‌توانند ارزش‌های جعلی را از میان ببرند. در حالی که حتی در غزه نمی‌توانستند پرچم خود را برافرازند، اکنون آرامش برافراشته شدن پرچم فلسطین در سراسر جهان را به دست آورده‌اند.

اگرچه به دلیل تداوم پرده‌ی ابهام هنوز به‌وضوح دیده نمی‌شود، اما حماس و فلسطین، آزادی و استقلال خود را عملاً به دست آورده‌اند. تنها تأیید رسمی آن باقی مانده است. آنان با پرداخت بهای ایستادگی و زندگی بر اساس اصول اسلامی، افتخار آن را کسب کرده‌اند.

اگر بخواهیم موضوع زیان و دستاورد را در یک جمله خلاصه کنیم، آنچه حماس از دست داده است در عرض ۵ سال قابل بازگشت است، اما زیان‌های اسرائیل و حامیانش در ۵۰۰ سال هم قابل جبران نیست. خلاصه‌ی ماجرا همین است.

به پایان ماجرا نگاه کنید!

طرح آتش‌بس ۲۰ ماده‌ای ترامپ در دستور کار است. نگرانی‌هایی درباره‌ی این طرح اعلام شده است. گفته می‌شود متن مورد توافق با کشورهای اسلامی بعداً بدون اطلاع آن‌ها تغییر کرده است. بندهایی وجود دارد که نحوه‌ی اجرای آن‌ها مشخص نیست. البته همین‌که این طرح توسط ترامپ و نتانیاهو اعلام شده، خود باعث افزایش بی‌اعتمادی در میان مردم شده است. باور به این‌که نمی‌توان به غرب اعتماد کرد، اخیراً بیشتر شده است. آیا این طرح قابل اجراست یا نه؟ در موضوع اسرائیل تاکنون طرح‌ها و توافق‌های بی‌شماری انجام شده که هیچ‌کدام نتیجه‌ای نداشته‌اند. به نظر می‌رسد طرح ترامپ یک گام تاکتیکی باشد. تحولات پس از این طرح می‌تواند اسرائیل و آمریکا را در شرایط دشوارتری قرار دهد. پس از ۶۵ هزار شهید، نه حماس و نه قدرت پشت سر آن، فلسطین را بر سینی طلا تقدیم نتانیاهوی نسل‌کش و ترامپ حامی او نخواهند کرد.

اسرائیل در جنگ شش‌روزه‌ی سال ۱۹۶۷ مصر، اردن و سوریه را شکست داد. همچنین کشورهایی چون عراق، عربستان سعودی، کویت و الجزایر نیز به‌طور غیرمستقیم از درگیری‌ها حمایت کردند، اما نبرد اصلی با این سه کشور بود. یعنی اسرائیل در شش روز سه کشور را از نظر نظامی شکست داد. اما نتوانسته است دو سال است حماس را شکست دهد.

همان‌طور که از آغاز مقاله سعی کرده‌ایم توضیح دهیم، توازن‌های بین‌المللی به سرعت در حال تغییر است. هیچ‌یک از تحولات جهانی تصادفی نیستند. تقریباً همه‌ی آن‌ها رویدادهایی هستند که با دقت بسیار و برنامه‌ریزی دقیق طراحی و اجرا شده‌اند. کسانی که می‌گویند «نظامی خوب یا بد وجود دارد، اگر آن هم فروبپاشد، جهان دچار هرج‌ومرج می‌شود» نباید نگران باشند. جای نگرانی نیست. همه به‌زودی متوجه خواهند شد که محور جهان تغییر کرده است.

ماجرا هنوز پایان نیافته است. گام‌های تاکتیکی ادامه دارد.

Formun Üstü

Formun Altı

آلپر تان 

معاون مرکز تفکر استراتیژیک

Tüm hakları SDE'ye aittir.
Yazılım & Tasarım OMEDYA